خلاصه قسمت سوم سریال وحشی مرگ یک نفر دیگر
قسمت سوم سریال وحشی مرگ یک نفر دیگر
پسر بچه ای به نام نوید به محل کار داوود می رود و می گوید که پدربزرگ من با شما کار دارد .
در ابتدا داوود قبول نمیکند که به خانه ی پدربزرگ نوید برود اما وقتی که متوجه میشود
خانه شان دقیقا نزدیک جایی است که حادثه برای مسعود و زینب رخ داد قبول میکند و با نوید می رود.
در قسمت سوم سریال وحشی چه گذشت ؟ ادامه را باهم بخوانیم …
داوود فک میکرد که آن پیرمرد حادثه را دید ه و برای همین خیلی ترسید ه بود
اما پیرمرد میگوید که برای گچ کاری میخواست او را ببیند.
بالاخره داوود گچ کاری خانه آن پیرمرد را قبول میکند اما اوضاع وقتی بهم ریخته میشود
که پیرمرد به داوود میگوید که من دیدم دوتا بچه را دزدیدی و آنها را کشتی و درصورتی
به پلیس چیزی نمیگویم که زمینت را به نام نوه ی من بزنی.
جر و بحث بین داوود و پیرمرد باعث میشود که داوود روی او چاقو بکشد و پیرمرد سکته میکند و میمیرد.
وقتی داوود از خانه بیرون می آید نوید را می بیند و میگوید که من هیچکاری
با پدربزرگت نکردم ، نوید هم که حسابی ترسیده بود از دست داوود فرار میکند.
ترس داوود از اتفاقات پیش آمده بیشتر می شود و به جنوب می رود و در آنجا به دوستش
عبدالرحمان میگوید که کمکش کند تا به صورت غیرقانونی به خارج برود.
درست وقتی که داوود میخواست با قایق فرار کند نیروهای پلیس می رسند و دستگیر می شود….
ارسال دیدگاه