این فیلم مارا به سال 1843 میلادی دقیقا ده سال بعد از پایان اولین جنگ کارلیست میبرد که در روستایی دور افتاد ه و وهم آلود در باسک اسپانیا است . شرایط جوی این فیلم از همان ابتدا با مناظر مه گرفته خانه های سنگی قدیمی و سکوت سنگین روستا حس راز آلودگی و ترس را به مخاطب القا میکند .
فیلم "دختر کفشدوزکی و گربه سیاه" یک فیلم موزیکال انیمیشنی سه‌بعدی فرانسوی است که بر اساس سریال محبوب "معجزه‌آسا: ماجراهای لیدی‌باگ و کت نوآر" ساخته شد ه است. این فیلم به نوعی یک داستان آغازین (Origin Story) برای شخصیت‌های اصلی است و ماجراهای جدید و هیجان‌انگیز مرینت دوپن چنگ و آدرین اگرست را روایت میکند
در «گلوله گمشده ۳»، لینو، مکانیک نابغه و راننده‌ی سابق خلافکار، پس از آزادی از زندان، به دنبال انتقام از آرسکی (نیکولا دوووشل) و فرماند ه فاسد پلیس، الکساندر رز (ژرار لانون)، است.
داستان با معرفی دکتر ایوا روخاس، یک دانشمند برجسته در زمینه علوم زمین و آب و هوا، آغاز میشود. او رهبری تیمی بین‌المللی از متخصصان را بر عهده دارد که برای یافتن سیاره‌ای مشابه زمین و ایجاد شرایط لازم برای انتقال بخشی از جمعیت بشر به آنجا تلاش می‌کنند
این فیلم داستان دو خواهر به نام سپتمبر و جولای است که به شدت بهم وابسته اند و همیشه از هم مراقبت می کنند.
ماجرای این فیلم داستان بچه ی مرد ه بدنیا آمده ی جک و هانا است که به یک داستان تلخ برای خانواد ه بدل شد ه است و جک همسرش و دو پسرانش را برای تعطیلات و تلاش برای اینکه با این غم کنار بیایند
یک مرد ثروتمند که مالک یک هتل مجلل است از رفتارهای پسرش خسته شد ه است.
در یک شهر کوچک زمین بیسبالی وجود دارد که مسابقات در آنجا برگزار میشود اما قرار است به زودی این زمین بازی تخریب شود و مدرسه ساخته شود.
نورا و اعضای گروهش در پاریس زندگی می کنند و آنها در روز به عنوان کارکنان هتل های مجلل فعالیت دارند. اما ماموریت اصلی آنها در شب آغاز می شود و با استفاده از مهارت های خود مشتریان ثروتمند را می ربایند.
این فیلم داستان یک افسر پلیس به نام آنتوان است که به دلیل اشتباهی که مرتکب شد ه از تیم قدیمی خود جدا می شود و به جوخه ضد جرم منتقل می شود.
سلیمان یک پناهجوی جوان در پاریس است که یک مصاحبه ی سرنوشت ساز در پیش دارد. او که با دوچرخه به عنوان پیک کار می کند، نمیتواند به خوبی روی مصاحبه اش تمرکز کند و
در این فیلم زنی به نام جوآن از زندگی با همسرش ویکتور خسته شد ه و دیگر عاشقش نیست و درمورد این موضوع با دوستش آلیس صحبت میکند.
